کلاردشت خرداد92
باران من روز 25 خرداد با خانواد بابایی راهی کلاردشت شدیم و به خاطر شما صبح زود راه افتادیم تو هم کلی تو راه خوابیدی و خدا رو شکر اذیت نشدی زمانی که برای صبحانه نگه داشتیم بیدار شدی و کلی با خوشحالی همه جا رو نگاه میکردی کلاردشت برعکس همیشه که خیلی سرد بود اینبار هوا گرم بود و من خیلی خوش حال که نمیخواد کلی لباس تنت کنم انتخابات ریاست جمهوری هم تموم شد و مردم خوشحالی میکردن که روحانی رای آورده و بازی ایران و کره رو هم تو کلاردشت دیدیم و بعد از بازی بیرون رفتیم کلی بزن و برقص بود تو ماشین مشغول خوردن نون تازه هر کسی رو میدیدی بوس میفرستادی ...