باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

تولد علی عزیزم و باران جونم

  از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب تپیدن قلبم رو به فزونی یافت   امروز ثانیه ها نام تو را فریاد می زنند و من در اوج عشق   خود را در پستوی زمان تنها حس نمی‌کنم . . .       دختر قشنگم تولدت مباااااارک   تولد یک سالگی   تولد دو سالگی   ١٢ آذر سال ١٣٥٨ و١٢ آذر ١٣٩٠ دو  فرشته کوچولوی مهربون به دنیا اومدند   که الان همه دنیای منه ، سالروز میلادتان مبارک. . .     علی جونم و باران عزیزم تولدتان مباااارک   باران جونم روز دوشنبه 11 آذر چون شب تولد...
12 آذر 1392

برای دوستای گلم

دوستانی که شماره موبایلم رو دارید لطفا همین الان  به گوشیم sms بزنید و  اسمتون رو هم بنویسید تا من تو گوشیم سیو کنم چون  بعد از دزدیه شدن  گوشیم و تعویض سیم کارت شماره هاتونو ندارم ممنون          لیلا جونم ممنون بابت قالب 
11 آذر 1392

عکسهای پاییز92

عکسهای پاییزی از بارانه پاییزی در تاریخ   1392/9/2 چند وقتی بود که به علی میگفتم یه روز بارانو ببریم یه جایی که برگهای زرد داشته باشه تا ازش عکس پاییزی بگیرم ولی بابایی هر روز میرفت مغازه و وقت نمیشد تا اینکه امروز صبح مغازه رو تعطیل کرد و با هم رفتیم جاده احمد آباد مستوفی  و یه خاطره خیلی باحالی برامون رقم زد بعد از کلی گشتن که یه جای خلوت و دنج پیدا کنیم و زمینشم برگی باشه رسیدیم به ی باغ متروکه که اتفاقا خیلی هم زیبا بود و یه تنه درخت خشک شده وسط باغ بود منو بابایی خوشحال از پیدا کردن باغ تازه دروبینو در آوریم و تل سرتو گذاشتم و همین که اومدم وسط باغ بگذارمت  دیدیم دو تا سگ بزرگ با چنان سرعتی سمتمون م...
3 آذر 1392
4055 2 103 ادامه مطلب

اولین هفته پاییزی

گل پاییزی منـــ چی بگم از این روزهامون که من پاییز رو با تمام قشنگیاش و و یاداور قشنگترین روزهای عمرم هیچ وقت دوست نداشتم و ندارم نمیدونم چراااااااا ولی همیشه تو پاییز دلم میگیره شاید به خاطر ا همین یه ساعتی که جابه جا میشه یا به خاطر اینکه هوا زودی سرد میشه نمیتونیم بیرون بریم اصلا نمیدونم چرا  ولی دوستش ندارم همش دلم میگیره شما هم از روز پنج شنبه سرما خوردی فعلا جفتمون خونه نشین شدیم پنج شنبه از صبح رفتم خونه مامان اشرف تو بی حال بودی مدام بهونه میگرفتی ساعت 5 بود که بردمت دکتر گفت نه گوشش عفونت کرده ونه  سینه اش خس خس میکنه و نه گلوش متورمه ولی حسابی آبریزش بینی داری و بیحال و تا میت...
27 آبان 1392

روزهای آبانی مون

سلام دوستای گلم اصلا قابل توصیف نیست که بگم چی کشیدم از روزهای بی نتی و روزهای بی نی نی وبلاگی خودمونیم هااااا من یکی که حسابی وابسته شدم  و معتاد..... و دلم حسابــــــــــــــــــــــــــــــــــی برای همه تنگ شده بود اول از همه تولد دوست عزیزم آناهیتا جون رو که 9 آبان بود تبریک میگم امیدوارم شمع تولد 120 سالگیش رو با سلامتی و تندرستی فوت کنه و همینطور تولد آوای دلنشین صفورا جونم رو امیدوارم همیشه سلامت باشه وبه دنیا اومدن هلیا دخمل خوشگل که امیدوارم قدمش خیر باشه و زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه حالا از این روزها بگم که حسابی با بارانم مشغولم و هر روز برام شیرین تر از روز قبله حسابی شیرین زبون شده...
27 آبان 1392

صرفا جهت اطلاع

سلام به دوستای گلم اول از هم ممنونم بابت کامنت های زیبا که برای بارانم گذاشتید دوم اینکه متاسفانه ی چند وقتی میشه که نتمون قطع شده ونمیتونم نظرات شما دوستای گلم رو تایید کنم به محض وصل شدن نت میام با پست جدید ممنون که جویای احوالمون هستید ...
20 آبان 1392

22 ماهگیت مبارکـــــــــــ

بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم  تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن يکي به نيت تو يکي از طرف من الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي با يه گريه ي ساده به دنيا بله گفتي ببين تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن همين شعر و ترانه تو دنياي ما زندس واسه تولد تو بايد دنيا رو اورد ستاره رو سرت ر...
7 آبان 1392