باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

باران این روزا...

دختر زیبای من دو هفته ای میشه که خیلی راحت و بدون اینکه از جایی بگیری بلند میشی و به تازگی هفت هشت قدمی برمیداری وقتی بلند میشی تند تند دست دسی میکنی تا من بگم افرین بعد مثلا می خواهی تاتی کنی بیشتر ادا در میاری و این پا اون پا میکنی  و با صدای قشنگت میگی تاتی تاتی     وقتی میخوام اسپری هاتو بزنم قبل اینکه بزنم دهنتو یه جوری میکنی یعنی حالت بهم میخوره بعد محکم دهنت رو می بندی و منم به زور پستونک دهنت رو باز میکنم وقتی خوراکی میبینی تند تند میگی به به وقتی میگم خاله زهرا کو سریع تلفنو نشون میدی از بس که من با خاله تلفنی صحبت میکنم وقتی کنترل رو میبینی سمت tv میگیری وی...
11 دی 1391

باران و پشم گوسفند

اینکه میگن آدم از هر چی بدش بیاد سرش میاد عین واقعیته قضیه از این قراره من همیشه بدم میاد که ژیله یقه هفت تن بچه کنم و  اونوقتها که نی نی نداشتم میگفتم بمیرم تن بچه ژیله نمیکنم حالا علتش چیه خودمم نمیدونم ا ما چند وقتی هست که شما شدیدا سرفه میکنی وهر کی منو میبینه یه تجویزی میکنه یکی از اون تجویز ها که معمولا با تجربه ها بهم گفتن اینکه یه تیکه پشم گوسفند رو اگه رو سینت بزاریم خوب میشی این بود که ما هم به مامان اشرف گفتیم و دست به کار شد مامان اشرف هم نامردی نکرد و با پشم اصل گوسفند برات ژیله بافت انقدر اصل بود که تا هفته اول بوی گوسفتد از خونمون بیرون نمیرفت ومن همش فکر میکردم یه بع بعی کوچولو تو خونمون نگه میداریم ...
10 دی 1391

آبنباتی من...

دوستای گلم بفرماین آبنبات   این آبنبات خوشمزه رو عمه جونم برام گرفته بود ولی چون من خیلی سرفه میکنم و این آبنبات خیلی رنگ میداد مامانم نذاشت من بخورم ودر همین حد بود که دیدین ...
8 دی 1391

عروسکم با عروسکش

  عروسکم این اولین عروسکی که برات خریدیم وشما اینجا 11 ماهه بودی     خیلی ذوق داشتی همش میخواستی به بابایی کمک کنی     ای بابا در بیار دیگه!!!!!!!!!!!!!     کلی  نگاش کردی و بغلت کردی     این دیگه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟     فکر کنم شیره   گفتم دخملم ماله نینیه   رفتی بزاری  دهن نینی نی نی بسته دیگه یکم خودم بخورم!!!!!   این عکسم 6 دی هست  وشما عاشق همه جور عروسکی به شرطی که کچل باشه     عروسکاتو خیلی ناز میخوابونی نان...
7 دی 1391

سرفه های عروسکم

دختر ناز من  مهر ماه که سرما خوردی دکتر بردمت ویکسری دارو داد که خوب شدی ولی سرفه هات  قطع نشد دو هفته بعدش دوباره بردمت وگفتم خیلی سرفه میکنه دکتر دوباره دارو دیگه تجویز کرد ولی همچنان سرفه میکنی یه هفته کم میشه یه هفته زیاد   دخترم نمی دونم کدوم دکتر درست میگه یکی میگه بخور سرد بزار دیگری میگه بخور گرم خلاصه ما این سه ماه هر کسی یه دکتر خوب معرفی کرد بردیمت ولی همه دکترها  فقط بلد هستن بگن ویروسه یا آلرژیه از سه هفته پیش گفتم دیگه دکتر نمیبرم و دارو هم نمیدم ولی خیلی سرفه هات بیشتر شده ومنم خیلی نگران شدم تا اینکه به زور هفته پیش از دکتر طباطبایی  فوق تخصص ریه کودکان وقت گرفتیم بعد از معاینه گ...
3 دی 1391

دنیا بی رحم

باران من دیروز صبح رفته بودم آریاشهر یه پسر بچه ای حدودا سه یا چهار ساله رو دیدم که به به کانال تکیه کرده بود وگدایی میکرد طفلک یه لباس  بزرگ تنش کرده بودن خیلی سردش بود واز سرما می لرزید واقعا اشک تو چشام جمع شد از دیروزه به اون فکر میکنم نمیدونم چم شده  قبلا هم خیلی دیده بودم ولی اون زمان بچه نداشتم وخیلی بی تفاوت از کنارشون رد میشدم براش یه بسته کلوچه خریدم  ولی خیلی ضعیف بود واز سرما دستاش قدرت نداشت کلوچه رو باز کنه خدایا خیلی دلم سوخت یعنی اون بچه مادر نداره... فکر کنم اون بچه واقعا دوست داشت دیروز اخرین روز دنیا باشه ...
2 دی 1391

بدون عنوان

عروسک قشنگم این صندل خوشگلتو وقتی تو شکمم بودی برات خریدم امروز از کمد  دراوردم وخودم مشغول دیدن لباسات شدم که دیدم صدایی ازت در نمیومد وسخت مشغول خوردن صندل بودی تا ازت گرفتم یه اخمی به من کردی که من ترسیدم واینم بعداز    باران جون دیروز با خاله زهرا رفتیم خرید  و خاله دو تا پالتو خوشگل برای دخترای گلش خرید و این کیف گولولی رو هم برای شما هدیه خرید ...
29 آذر 1391