دنیا بی رحم
باران من
دیروز صبح رفته بودم آریاشهر یه پسر بچه ای حدودا سه یا چهار ساله رو دیدم که به به کانال تکیه کرده بود وگدایی میکرد طفلک یه لباس بزرگ تنش کرده بودن خیلی سردش بود واز سرما می لرزید واقعا اشک تو چشام جمع شد از دیروزه به اون فکر میکنم نمیدونم چم شده
قبلا هم خیلی دیده بودم ولی اون زمان بچه نداشتم وخیلی بی تفاوت از کنارشون رد میشدم
براش یه بسته کلوچه خریدم ولی خیلی ضعیف بود واز سرما دستاش قدرت نداشت کلوچه رو باز کنه خدایا خیلی دلم سوخت یعنی اون بچه مادر نداره...
فکر کنم اون بچه واقعا دوست داشت دیروز اخرین روز دنیا باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی