روزهای منو بارانی
سلااااااااااااااااااااااااااااااااام به همگی خوبین خوشین
ایشالا که توی این روزهای گرم تابستونی نماز و روزهای همگی خیلی خیلی قبول واقعا خیلیه سخته من که دیگه کم کم دارم کم میارم
دوستان همگی ببخشین نمیدونم چرا دیگه اصلا ماهی یک بار هم نمیتونم آپ کنم نه اینکه فکر کنید خیلی کار دارم و سرم وشلوغه واز این حرفا.....
نهههههههههههه فقط موضوع اینه که خیــــــــــــــــــــــلی تنبل شدم
البته وبلاگ اکثرا دوستان میام و کمابیش از احوالاتشون باخبرم ولی چون اکثرا رمز داره حوصله ام نمیشه که دوباره رمز رو بزنم و نظر براشون بزارم از این رو توقع هیچ کامنتی از کسی ندارم
خــــــــــــــــــــــب از اینها که بگذریم کلی عکس و حرف نانوشته دارم
.....................................................................................................
اینها عکسها مربوط میشه به باغ پرندگان که ماه قبل رفتیم و خیلی محوطه زیبا و دلنشینی بود . با کلی پرنده های رنگارنگ
جالبه بیشترشون تو قفس نبودن و برای خودشون تو محوطه باغ می چرخیدن
تقریبا 1ماه پیش اونجا بودیم و زمانی که ماشین تو پارکینگ باغ پارک میکیریم یه سگه ولگرد گوشه پارگینگ بود
و تو از اون به بعد همش میگی یادت رفته بودیم باگه پرندها یه سگ اونجا بود و اگه کسی ازت بپرسه تو باغ پرندگان چی دیدی تو میگی سگ دیدم برام جالبه اونهمه پرنده حتی یکیش یاد نمیکنی ولی جریانه سگه رو هر روز برام میگی
الهههههههههههی قربون اون چیپس و ماست خوردنت
جدیدا عادت کردی و وقتی میشینی پاهات رو روهم میندازی
تو این عکسم به من گیر دادی که باید مثل من بشینی
این روزها عاشق بستنی به قول خودت پلتقالی شدی
عروسی مونا جون دختر دایی بابا
باران و متین عزیزم که با اون تیپش حسابی دله دختر ها رو برده بود
باران و علی جونم
باران و طنین نازنین
تعطیلات خرداد رو هم با مامان اشرفینا و خاله افسانه و عمو ناصرینا و... رفتیم
پیک نیک
خیلی روز خوبی بود وکلی خوش گذروندیم
قربونت برم که همیشه خودت کفشاتو میپوشی
یعنی بارانم عاشقتم
هر بچه ای رو که میبینی ماساژ میدی
تنهایی رفتی سر جوجه کباب ها
اینم از آریا جوووووووووووون که حسابی با باران جوره
سرگرمی دخملی
وقتی مامانش بهش میگه دیگه بسته
چشماش بارونی میشه
بازم هر هفته جشن تولد الکی داریم کلی باید شمع روشن کنیم فوت کنیم البته ما هم به بهونه تو حسابی کیک میخوریم خدا به دادمون برسه با اضافه وزن
انگاری باید آخر همه پست ها از خرابکاریهت عکس بندازم
اینجا رژ بنده رو بر داشتی و مثلا چشم چشم دو ابرو روی دیوار کشیدی
منم که شوکه شدم و دعوات کردم تو هم با من قهری
یه شب ساعت 9شامت رو دادم چون برای خودمون شام درست نکرده بودم سفارش پیتزا دادم ولی قبل از اینکه پیتزا رو بیارن برای اولین بار زود خوابیدی و منو بابایی پیتزا ها رو نوش جان کردیم ساعت 12شب بیدار شدی و منم فراموش کرده بودم که جعبه پیتزا رو تو دید نزارم و تو هم که دیدی گفتی من پیتزا میخوام
خیلی دلم سوخت خوابالو رفتی تلفن و منوی پیتزا رو اوردی و بهم فهموندی که زنگ بزنم برات بیارن هر چقدر سعی کردیم که از یادت بره ولی بیخیال نمیشدی البته اصلاااااااا گریه نمی کردی و فقط دنبال تلفن و منو بودی که برات سفارش بدیم خلاصه کلی کوفتمون شد
علی گفت حسابی اعصابم خورد شده و اینطوری اصلا خوابم نمیبره با اینکه فوتبال بود ساعت 1 شب رفتیم کلی تهران گردی کردیم تا مغازه فست فودی پیدا کردیم و لی چون اون ساعت پخت پیتزا نداشن برات ساندویچ خریدم الهی قربونت برم کلی ذوق کردی و همش با صدای بلند میخندیدی
بازیهای ایران نیجیریه همگی خونه عمه مهتابینا بودیم وکلی سر وصدا و هیجان...
بازی ایران و آرژانتیم همه خونه ما بودن و بازم کلی هیجان و سر و صدا
ولی خدارو شکر بازی ایران و بوسنی نامزدی بهزاد دعوت بودیم و کمتر حرص خوردیم
الان که 31 ماهه شدی همچنان البته با شدت بیشتر پستونک میخوری ولی شیر خوردنت خیلی کمتر شده و بیشتر زمانهایی که خوابی میخوری
هنوز از پمپرز نگرفتمت ولی بیشتر زمانهایی که خونه باشیم پمپرز نمیکنم و تند تند دسشویی میبرم کاملا همکاری میکنی ولی میترسم از اینکه بیرون یا خونه کسی میریم بازت بزارم و خرابکاری کنی
این روزها به شدت وسواس پیدا کردی به پستونکت و مدام میگی کثیف شده و بشورش
واااااااااای واقعا دیگه از هرچی پستونکه بیزار شدم
مدام تو خونه میگی مامان هوا خونک شد منو ببر پارک
از زمانی که جام جهانی شروع شده اصلااااا با علی سازگار نیستی و میگی علی بره سر کار چون نمیزاره من کارتون ببینم همش میخواد فوت فال ببینه و این چند وقته جنابعالی کلا تو اتاق مشغول تماشای کارتون هستین و علی هم تو حال فوتبال میبینه فقط منم که از کلی سریالم عقب افتادم چون خدارو شکر هیچ کدوم کوتاه بیا نیستین
هفته پیش تولد نیکا جون یکی از دوستای وبلاگیمون بود که رفتیم و روز شنبه هم با مامان های نی نی وبلاگی پارک بانوان رفتیم و خیلی خوش گذشت به زودی عکساشو میزارم