بدون عنوان
بدون عنوان
مهمونی باران جونی امروز ساعت 2 فهمیدم خاله زهراینا افطار میان البته به اصرار خودم چون خاله قبول نمی کرد ومیگفت با باران سخته ومنم قول دادم یه غذای راحت درست کنم قربونت برم خیلی خانم بودی رو تختت کلی بازی کردی منم به کارام رسیدم می دونم توهم خوشحالی چون قراره کلی با نگین وصدف بازی کنی عمر من الان لالا کردی باید بخوابی که شب سرحال باشی وحسابی آتییییییش بسوزونی
نویسنده :
مامی نرگس
17:37
بدون عنوان
خوشگل من امروز از اتلیه سها زنگ زدن وگفتن از 1 شهریور عکست برای جشنواره ماه رمضان رو سایت میره قربونت برم خدا کنه اول بشی آخه خییییلی خوشمزه میخندی برای دیدن عکس به قسمت هفت ماهگی بروید
نویسنده :
مامی نرگس
4:31
ماه رمضان باران
دخملم برای اولین بار در سفره افطاری نشسته ...
نویسنده :
مامی نرگس
4:03
بدون عنوان
دخملی الان یه ماهی میشه که برنامه خوابت حسابی بهم خورده ما هر کاری می کنیم زودتر از 2 شب نمی خوابی ظهر ساعت 12 بیدار میشی من نمیدونم صبحونه بدم یا ناهار هر چند فرقی نمی کنه هریره بادوم درست می کنم به زور میخوری
نویسنده :
مامی نرگس
3:17
بدون عنوان
دخملی منو بابایی هر کاری میکنیم که غذاتو دوست داشته باشی نمی تونیم وقتی ما غذا می خوریم تو خودتو برای غذا ما میکشی وکلی گریه می کنی که به تو از غذای خودمون بدیم ولی غذای خودت رو با گریه می خوری ...
نویسنده :
مامی نرگس
3:16
بدون عنوان
اینم یک عکس از فرشته کوچولومون در حال خواب. ...
نویسنده :
مامی نرگس
3:16