باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

جدایی باران از .....

1393/6/4 18:56
نویسنده : مامی نرگس
3,425 بازدید
اشتراک گذاری

سلاااااااااااااااااااااااام به همگی خوبین خوشین

اول از همه یه خبر خوش بلاخره در سن دو سال و هشت ماه و شانزده روزگی پرنسس کوچولومون ترک ÷ستونک و شیشه شیر کرد

دخمل کوچولوی من

این بار مثل سری پیش خیلی بی تابی نکردی و خیلی صبورانه قبول کرد ی برای همین خیلی دلممممم برات سوخت

دخملیه دوست داشتنی من

باران جونم اینو بدون اگه فقط فقط به خاطر خودت نبود میزاشتم تا هر زمانی که دوست داری پستونک و شیشه بخوری و حرفه هیچکسی برام مهم نبود !!!!

ولی متاسفانه چند وقتی بود که وابستگیت خیلی بیشتر ویشتر از حد تصور بود وحتی لحظه ای خودت جدا نمیکردی و به خاطر همین اصلا میلی به غذا نداشتی و با گریه فقط شیر میخوردی حالا به هر حال اینها همه گذشت وتو دله دخملی یکدونه من کلی غصه شده

ولی خیلی صبورتر از اون چیزی که فکر میکردم عمل کردی و دیگه هیچ حرفی ازش تو خونمون نیست و منم تقریبا همه کارتونها و اسباب بازی هایی که اثری از پستونک داشته رو از جلوی چشمات دور کردم تا شاید کمتر یادش بیوفتی خوش بختانه زندایی مینا هم باهام خیلی همکاری کردی و زمانی که شما دوتا وروجک کنار هم بودن پرهام هم به ناچار چند ساعتی رو نخورد

باران جونم روز سه شنبه 28 مرداد ساعت 8 صبح برای آخرین بار شیر خوردی و دوباره ساعت 11 صبح ازم شیر خواستی و من هم زمان هر دور به صبر زرد آغشته کردم همون لحظه پستونک رو گفتی تلخه و برای همیشه داخل سطل زباله انداختی ولی شیشه شیر و به این راحتی ها ول کن نبودی

الهی بمیرم دوبار بعد از اینکه تلخ بود خوردی و لی بعدش دیگه کوتاه اومدی

خیلیا بهم گفتن هر دور رو هم زمان نگیرم خیلی برات سخت میشه ولی خودم در این باور بودم اگه یکش رو بگیرم وابستگیت به اونیکی بیشتر میشه و چون زمان بیشتری طول میکشه فرسایشی میشه و برات سختر میشه

خدا رو شکر که الان خییییلی خوبی نه دیگه عصبی هستی نه ناراحت

و این بود داستان جدایت از این دوتا

البته بماند که بنده هم تمام وقت در اختیار جنابعالی بودم و تمام این لحضات مشغول سر گرم کردنت

شب اول که همیشه عادت داشتی با شیر بخوابی گفتی شیر میخوام خیلی سریع گفتی نه بابا شوخی کردم آب میخوام

باران جونم شیرین زبونیات دیگه به بینهایت رسیده هر بار سر( فهمیدن) کلی میخندم از دستت یه بار میگم باران فهمیدی میگی نه من فهمید نیستم یا میگی نه بفهمم

تو اتاقت آشپزی میکنی و میگم چیکار میکنی میگی گذا میپخم

مدام بهم میگی مامی تو برو سر کار من با بابا تنهایی بمونیم خونه همش بلقصیم

عکسهای مرداد 93

 

 همیشه از آب دادن به گلها کلی لذت میبری


همین که می رسیم جلوی درمون با دست نشون میدی

عکسهای بامزه

 

 

پسندها (20)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (8)

فاطمه
4 شهریور 93 14:28
واااااایییییییییییی چه عکسای با مزه ای الهی من من فدات شم گلم همه عکسات قشنگه بووووووووسسسسسس
آجی مهربـــــــــــان
5 شهریور 93 1:30
ای ول باران بزن قدش خاله جون
lili
5 شهریور 93 16:25
ای جان...نمک از قیافش میریزه..نرگس جون اگه باران اینجا بود درسته قووورت داده میشد))واقعا نمکه این بچه
mozhgan
5 شهریور 93 21:58
سلام تبریک بابت موفقیت تون بوووووووووووووووووووووووووس واسه باران خانم گل
بهاره مامان ونداد
6 شهریور 93 12:41
سلامبه نرگس وباران عزیزم بعد از کلی اومدم ودیدم وب دیگه رمز دار نیست کل یخوشحال شدم اخه حفظ کردن این همه رمز واقعا کار سختی بود همش همه رمز ها رو قاطی میکردم اخی عزیزم بالاخره از این دو یار دوست داشتنیش جدا شد خیلی خوشحالم که راحت قبول کرده باز جای شکر داره بعد از این همه وابستگی راحت پذیرفته باران خانومی روزت مبارک عزیزم همیشه شاد باشی
مامان مانی
8 شهریور 93 0:58
هوراااااااااااااا مبارکه نرگس جون دخملی دیگه بزرگ شده شیشه و پستونک نمی خوره حالا مونده پوشکش که ایشالا بزودی موفق شین والا ما تازه تازه داریم به نتیجه هایی می رسیم ولی نفسم رفت سر این قضیه عروسکم چه نازه قربون اون صورته ماهش برم لباساتم خیلی خوشگلن ناناز خانم
مامان فرشته
11 شهریور 93 17:30
موفق باشی باران خانوم
خورشید مامانی لیلیا
11 فروردین 95 20:17
سلام نرگس جوووونم.دوست خوووبم..چطوووری عشقم؟؟؟! واااای دخملمووووووون رو ببین چه خانوووم شده .. هزار ماشالله ماشالله... وای دختر دیدی چی شد...رمز عبـــور وبلاگم یادم رفتع از اوون طرفم لیلیا ریه هاش عفوونت کرده بدجووور ناراحتم میخاستم همین جا وبلاگ بزنم گفتم شاید بگن وبلاگت تقلبیه به خاطر همین تو آرام بلاگ یه وبلاگ زدم...خوشحال میشم بهموون سربزنی نرگس جوونی... ........... ببوسید بارانی خوووشگلموووو