باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

چه افتضاحی بود دیروز!!!!

1392/2/4 8:02
نویسنده : مامی نرگس
1,383 بازدید
اشتراک گذاری

عسلم

دیروز اومدم ظرفهای که شسته شد بود رو جمع کنم که ی دفعه یکی از بشقاب ها از دستم لیز خورد و پودر شد و کلا آشپزخونه و سینک ظرفشویی پر شیشه شد 

خداروشکر که بلایی سر شما نیومد چون دقیقا همونجا بودی سریع رفتم جارو برقی رو اورم و مشغول شدیم

تو ماشین لباسشویی هم لباسهات رو ریخته بودم و برای خودش کار میکرد

اومدم که به جنابعالی غذا بدم ولی از اونجایی که خیییییییییییلی خوش غذایی باید غذا خوردنت با یکسری عملیات و حرکات موزون باشه این بود که صدای موزیک کلا تو خونه بود

ماشین لباساشویی رو فراموش کردم!!!!!!!!!!!

وااااااااااااااااااااای یه لحظه اومدم سمت اتاقها دیدم

چه خبره...

شیر تخلیه باز شده بود و کلیییییییییییییی آب خونه رو برداشته بود و منو دخملیtiny-smileys-yesemoticons-020 بی خیال از دنیا مشغول....

همچین اتفاقی یه بار دیگه (پارسال) سرمون اومده بود

خلاصه این لباسشویی معضلی شده برامون

عکسهاش رو میزارم ادامه مطلب

مجبور شدم رو تخت بزارمت

خیلی عصبانی شدی و هرچی دم دستت بود طرفم پرت می کردی

اشیا پرت شده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (23)

الهام
4 اردیبهشت 92 9:55
چ باحال اون عکس آخیه ک اخم کرده عزیزکم آخه نرگس جونم چرا زندونیش کردی بذار بیاد کمک کنه بچم خوبه ک فرش پهن نبوده والا مجبور بودین بشورینش پیش میاد مال ما هم چند باری اینجوری پیش اومده
سمیرامامان پرنیان
4 اردیبهشت 92 11:16
اوه چه بد اما چاره ای نیست از این اتفاقها واسه منم خیلی افتاده فدای اخم باران کوچولو برممممممم من این وسط
مامان آرمينا
4 اردیبهشت 92 12:25
چه روزي داشتيد شمممممممما و چه اخمي كرده باران خانم خوشحال ميشم اگه شما مايل باشيد با هم تبادل لينك كنيم خبر از شما
الی
4 اردیبهشت 92 13:24
سلام گلم مرسی که فرستادی ادم از دیدن دختر گلت سیر نمیشه خیلی دوست داشتنیه نمیتونم حسم رو تو کلمات بیارم ( ببخشیداااااااااااااااااااا ولی میتونی بازم از عکسای اتلیه اش برام بفرستی؟؟ ) خجالت میکشم که اینجوری ازت میخوام میترسم خودت دوست نداشته باشی ولی خب دوسش دارم .....
مامان ترنم کوچولو
4 اردیبهشت 92 13:51
سلام دوست جونم خیلی ناز شدی وقتی اخم کردی
به منم سر بزن دیگه
من ادرس سایتم
taranomtorkashvand
منتظرتما


عزیز خاله خیلی دوست دارم بیام پیشت حتما برام ادرس درست بزار
محیامامان دینا
4 اردیبهشت 92 14:13
قربونت برم با اخم کردنت نمکی
عاطفه مامان الای
4 اردیبهشت 92 14:40
نه گلم مال قالب هم نیست چون منهم ازm-Qaleb این قالن امارب رو برداشتم باید ته وتوی این قضیه رودربیارم ببینم از کجا برداشتی من هر چی روکه تو زندگیم بخوام با این روش که تا بدست نیارم ول نمیکنم حالا هم گیر دادم به این امارگیراخه همشون غلطه مثل مال قالب حاضری نینی وبلاگ نیست ببخش سرتو درد اوردم
صبا خاله ی ایسا
4 اردیبهشت 92 14:55
خصوصی داری عزیزم
مامان سارا
4 اردیبهشت 92 14:55
وای ،واقعا خیلی بده سر منم همچین بلایی اوده دوسه بار
صبا خاله ی ایسا
4 اردیبهشت 92 14:56
خصوصی داری گلم
بهاره مامان ونداد
4 اردیبهشت 92 16:52
وای خدای من چه روز سختی داشتی دوست جونی کلی دلم برات سوخت ولی باران جانم خوب عصبانیتش رو نشون داده ها
ღ مامانِ آینده یه فسقـِــلی ღ
4 اردیبهشت 92 17:55
چه باحاله چهره ی عصبانیش و اشیاء پرت کردنش به نشونه ی اعتراض
ماماطهورا
4 اردیبهشت 92 23:11
عزيزدلم فداي اون اخمت بشمم عصباني ميشي چه ناز ميشي جيگرررررررررررررررر
مامان امیر علی پسر اژدها سوار
5 اردیبهشت 92 7:43
ای جانم خسته نباشی عزیزم نیستم بیام کمکت خانومی. باران گلمو ببوس مامانی دقیقا برای امیر هم باید کلی حرکات موزون در میاوردم کلی همرو تو داستان میزدم تا بخوره
مامان آناهیتا
5 اردیبهشت 92 11:29
ای جانم عزیزم چه اخمی کرده خسته نباشی خانمی
خواهر فرناز
5 اردیبهشت 92 12:27
آره واقعا وقتی با بچه ها کار میکنی باید همه چیزا فراموش کنی خسته نباشی مامان نرگس خیلی سخته خونه را این طوری تمییز بکنی مخصوصا اگه کفم داشته باشه ای شیطون نکن به جای همکاری با مامان کارشا زیاد میکنی؟
مامان آرمينا
5 اردیبهشت 92 16:10
عزيزم با افتخار لينك شديد خوشحال ميشم سر بزنيد
morvarid
5 اردیبهشت 92 20:23
چه دختر نازی چه قدر هم خوشتیپ
فقط ی سوال؟
ی پسر بچه هست با باران توی عکسا برادرش ؟؟؟


نه عزیزم چه خبره!!!!!!!!!! از دوستای بارانه
نازنین
6 اردیبهشت 92 1:09
سلام نرگس جون میشه منم ببینم اون عکسای اتلیه رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من رمز ندارم


الهیییییییییی نازنین جونم نمیدونم چرا تو لینکها نبودی ولی ادرس بزار منم رمزو تقدیمت کنم
مامان آسمان
6 اردیبهشت 92 20:15
فدایه این دخملیه ناز
مریم (مامان آرینا)
9 اردیبهشت 92 15:19
چه روزی داشتی دوستم بازم خدا روشکر دخمل خانومی چیزیش نشد
باران جونم اخم کردنتم قشنگه


اره واقعا روز پر دردسری بود ولی خدا رو شکر که به خیر گذشت
مامان آرشيدا قند عسل
9 اردیبهشت 92 15:24
اي دخملي شيطون


صفورا مامان آوا
14 اردیبهشت 92 9:22
وااااااای من عااااشق اخمشم با اون پستونکش