باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

این چند روزمون

1392/1/24 17:15
نویسنده : مامی نرگس
1,125 بازدید
اشتراک گذاری

عسلی این هفته ای که گذشت خیلی باحال بودقلب

همش مهمونی بودیم یا مهمون داشتیم دیروز هم که مهمونی خاله فاطی بود و فقط جمع خانوما بود  از صبح رفتیم عصری اومدیم خونه کلی خوش گذشت و گفتیم و خندیدمخنده

امروز ساعت 12/5 وقت آتلیه داشتی  و من از قبلی کلی دکور انتخاب کردم و با برنامه ریزی کامل رفتیم آتلیه

البته امروز شما تا ساعت11/45 خواب بودی و من کلی خدا رو شکر کردم که راحت خوابیدی و اونجا خوش اخلاقیقهقهه

ولی متاسفانه اصلاااااااااااااااااااااااااااااااا همکاری نکردی و ما نتوسیم عکس بگیریم و قرار شد یه وقته دیگه برات بزارن تا دوباره بریم پیششون

اونجا فقط پشت صحنه فعالیت داشتی و مدام میخواستی نورها رو تنظیم کنی یا بری بیرون

بغلت کردم و رفتیم بیرون و برات پفیلا خریدم چون خیلی خوشت میاد کل پفیلا رو خوردی ولی نزاشتی یه دونه عکسم بگیریم ّ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)

لیلا مامان پرنیا
24 فروردین 92 17:55
قلبون اون نیم رخت بره خاله خوردنی حالا دیگه رشوه میگیری عکس نمیندازی بلا


خدا نکنه لیلا جون
اره دیگه
آرام
24 فروردین 92 18:19
سلام مامان باران جون دخترتون خیلی نازه ماشالا یه سئوال داشتم ... شما ای تل های زیبا رو از کجا میگیری؟ اگه میبافی میشه الگو بهم بدی؟ ممنون


سلام عزیزم یه خانومیه برام میبافه الگو ندارم متاسفانه
اناهیتا مامان ارمیتا
24 فروردین 92 19:57
خدا رو شکر که دخترت امادگی نداشت وگرنه مجبور بودیم دوباره عکساشو تحمل کنیم


میگما حالا خوبه دخملت زشته اینهمه عکس میگیری اگر خوشگل بود چیکار میکردی این تل هایی هم که میزنی خدایی آخرشه فوق العاده بی ریخته






من که میدونم آناهیتا نیستی و از وبلاگ اون کامنت میزاری ولی امیدوارم روزی که متوجه این کارت میشوی خیلی دیر نباشه هرچند بعید میدونم


در ضمن زیبای ظاهری هر فرد خدادادیه ولی این درون زشت امسالی مثل تو هست که یه بچه یک ساله معصوم رو زشت میبینه واقعا برات متاسفم!!!










خواهر فرناز
24 فروردین 92 20:44
عزیزمی
چرا نذاشتی عکس بگیرن؟
شیطون شدیااااااااااااااااااااااا
خوب بچه مون علاقه منده عکاس بشه درکش کنید
حالا کی دوباره میرین؟
ما کی میتونیم عکسای نا نازش را ببینیم؟


ایشالا هفته دیگه دوباره میبرمش
مامان مانی مسافر کوچولو
24 فروردین 92 21:55
سام من چند بار اومدم وبتون فک کنم دخترتون با یه کلاه خوشگل عکس گذاشته بود الان هم خیلی نازه خودتون عکس میکیرین یا اتلیه شاید هم خودتون اتلیه دارین؟بوس نی نی

نه عزیزم ما اتلیه نداریم ولی هر دومون عشقه عکسیم
مامان آناهیتا
24 فروردین 92 22:30
واه بسم ا...
خدا رو شکر نرگس جون شما شناختی روی آناهیتا داری و می دونی اون بنده خدا اینجوری حرف نمی زنه حتی به شوخی .

چه دشمنی باهاش داره که می خوان پیش دوستاش خرابش کنند .

من بعد از خوندن وبلاگ آرمیتا کلی گریه کردم یاد خاطرات خودم افتادم بعد اومدم به باران سر بزنم
وقتی دیدم حسابی باران آتلیه رو بهم ریخت و نزاشت عکس بگیرن خندم گرفت با ذوق اومدم بنویسم برات که با نوشته این شخص روبرو شدم .
انگار به بچه خودم این حرفو زده قلبم درد گرفت عزیزم به حرفهاش توجه نکن . براش اسپند دود کن .

دورت بگردم خاله از چشم بد دور باشی همیشه


بی خیال عزیزم برام مهم نیست
مامان آنی
25 فروردین 92 0:47
سلام نرگس جون
به دخمل نازت رای دادم ایشاله که برنده بشه


ممنونم
نازنین
25 فروردین 92 11:24
عسیسم تو توجا بودی خاله جون؟؟
نمیگی دلمون برات تنگ میسه؟؟
فدا اون نگاه کردنت
قرپون اون مماخ توچولوت به مامانی بگو از این به بعد زود به زود
مطلباتو بذاره
خوشگلم دوستت دارم


چششششششششششششششششششششششششششمممممممممممممممممم
الهام
25 فروردین 92 17:42
وای خدا این دختر جیگر طلا مال کیه؟؟؟
خب نمیخواد افتخار بده چرا اذیتش می کنید
یعنی یه روز میشه من با این جیگر عکس بندازم؟؟
اون حسودی هم ک اون بالا نظر گذاشته باید خدمتش عرض کنم کارت دعوت نفرستاده بودن براتون ک بیاین به اینجا
نرگسی به این افراد توجه نکن ک یه مشت حسودن

نازی قربونت برم شما افتخار بدین بقیش با ما
الهام
25 فروردین 92 17:57

نرگسی کجایی؟؟؟
دلم تنگ شده برات آجی جونم


عزیزمیییییییییییییییییی
ستایش مهربون * ستایش خوش زبون
25 فروردین 92 20:25
نگو خواهر که یاد اونروز افتادم که ستایش همین بلا رو سر ما آورد قیافه منم شده بود این شکلی


عزیزمه قربونش برم
مامان آیسا
25 فروردین 92 20:45
چه عکس زیبایی
مثل همیشه نازو تودل برو


مرسی عزیزم گشتم فک کنم تو لینکهام نبودی میشه ادرس بزاری منم بیام پیشت
مامی روژان
26 فروردین 92 10:06
جونم عزیزم قوربون شیطونیت
آناهیتا مامانیه آرمیتا
27 فروردین 92 11:31
عسلم بهت نمیادبداخلاق باشی آخه بعدازکلی خوراکی خوردن بازم نذاشتی خوشم اومدخیلی زرنگی جیگرم
چه تل نازی انقدربهت میادگل گلی

عجب آدمهای بیکاروروانی پیدا میشن نرگس جون واقعاجزتاسف کاری دیگه نمیشه کرد، طرف انقدراحمقه که فکرکرده خیلی زرنگه خوشم اومدکه خوب زدی توحالش

مرسی عزیزم ناز میبینی
بیخیال
مامان سارا
27 فروردین 92 13:47
عاشقتم که پفیلا دوست داری
خوب بچم رو فرم نبوده اون روز یه روز دیگه برید عکس بگیرید


اره فک کنم
مامان امیر علی پسر اژدها سوار
1 اردیبهشت 92 9:23
خوشحالم که خوش گذشت به شما عزیزای دلم