پیک نیک
فندق من
امروز با فامیلهای بابایی رفتیم در در خیلی خیلی خوش گذشت صبح 8/5 رفتیم وغروب 6/5 یکمی زودتر از بقیه برگشتیم آخه قرار بود ما حنابندان سمیرا جون بریم امروز از کرج تا تهران خواب بودی ورسیدم خونه دختر خوبی بودی وآروم نشستی ومامان تندی آماده شد ولی انگاری از حنابندان خوشت نیومد فقط به من چسبیده بودی وبغل هیچ کسی نمی رفتی گریه میکردی ما مجبور شدیم زود برگردیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی