2 سال و 23 روزگی
سلام دوستای گلم
از همگی ممنون بابت تک تک کامنتها
و sms که برای شب یلدا برام فرستادید
این هفته اصلا وقت نکردم بیام پای نت البته خودم نخواستم نظراتو تایید کنم ولی ایشالا میام تو وب هاتون و براتون جواب کامنها رو میزارم
این یه هفته که بابا نبود بارانم برات خیلی سخت گذشت شب اول کلی گریه کرد و بهونه آورد ی مدام علی رو میخواستی
هر کسی میپرسید بابا کجاست؟ میگفتی رفته شیر بخره شوشابه بخره و ...
یه شب دایی محمدینا اومدن خونمون و تو از من آب خواستی آوردمت تو آشپزخونه که آب بخوری پرهام هم دنبالت اومد تا اومدم آب بهت بدم پرهام هم خواست و اول به اون دادم دوباره اومدم که بهت اب بدم پرهام نذاشت بخوری من به پرهام گفتم پرهام برو پیش بابات
تو هم سریع گفتی پرهام بلو پیش بابات من که بابا ندالم وااااااااااااااااااای حسابی دل هممون بهت سوخت مامان اشرف از حرفت بغضش گرفته بود
مدام تو خونه راه میری و میگی مامی دوشت دالم ( قابل توجه که دیگه فقط مامی صدام میکنی) بعضی روزهام که دعوامون میشه میگی مامی اصن دوشت ندالم حرف س رو یه چیزی بین س و ش تلفظ میکنی
دیروز قلقلکت میدادم گفتی مامی جون من نکن
وقتی میگم یه کاری رو نکن میگی آخی چلاااااااااااااا؟
تلفن که زنگ میزنه بدو بدو گوشی رو بر میداری میگی بله سلاام خوبی من خوبم و صدای مامان اشرف و مامانی و خاله ساجده و خاله زهرا و بابایی رو تشخیص میدی
هر شب باید موقع خواب سی دی عمو پورنگ رو بزاریم و سه تایی بخوابیم تا جنابعالی خوابتون ببره بابایی میگه خیلی روزها صدای عمو پورنگ تا صبح تو گوشمه و کل آهنگهاشو حفظ شده (به عمو پورنگ عمو پونک میگی)
چون چند وقتی بود همش سرماخورده بودی به دستور دکترت مجبورم کمتر حمامت کنم چند روز پیش که نزذیک به یک هفته ای میشد که حمامت نکرده بودم خیلی بهم ریخته بودی تو صورتت نگاه کردم و گفتم باران چقدر تمیزی!!!!!!!!!!!! تو هم سریع گفتی نه من تمیز نیستم من بارلان مظمنی هستم
بلاخره بابایی شنبه بعد ظهر اومد و خدا رو شکر شب یلدایی کنار هم بودیم وگرنه احتمالا منم مثل باران همش گریه میکردم
الهی بمیرم یکی دو شب اول همش تو چشمای قشنگت اشک بود
وقتی با بابایی از طریق اسکایپ یا تانگو صحبت میکردیم مدام صفحه لب تابو بوس میکردی و میگفتی بابایی زود بیا
اینم لحظه دیدارتون
اینم از سوغاتی های دخملی
شب یلدا هم خونه مامانی بودیم
بارانم
رویت به سرخی انار شبت به شیرینی هندوونه
خنده ات مثه پسته و عمرت به بلندی یلدا . . .