یه جمعه پر کار
گل من امروز صبح رفتیم خونه مامانی و بعد از خوردن ناهار
تو علی رفتین حیاط و تو شستن فرشها به بابایی کمک کردین .و البته کلی هم آب بازی
علی (پسر عمه مهتاب) و بارانم
فرش اتاقتم حتما باید خودت با ی لنگه دمپایی میشستی
با دقت زیاد مشغول آب بازی
ی دفعه ای دلت خواست بابا رو خیس کنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی