باران و جوجه اردک
عشق من
روز سه شنبه رفتیم خونه مامانی تا برای شستن میوه و... کمکشون کنیم
چون روز چهارشنبه مراسم مولودی خونشون بود
کلی با جوجه اردکهای نسترن بازی کردی
بابایی خیلی دوست داره برای تو هم بگیره ولی من اصلا خوشم نمیاد و هرگز قبول نمیکنممممممممم
کلی با عشق نگاشون کردی
جوجه اردک از گل جورابت خوشش اومده بود و همش دوست داشت نوک بزنه
تو هم خیلی خوشت نیومد وهمش میخواستی پاتو جایی بزاری که نتونه نوک بزنه
الهییییییییییییییییییییییییییییییی قربون اون خنده ات
وقتی جوجه بیخیال شد اینبار تو ول کن نبودی
روز چهارشنبه و مراسم مولدی
محبت های بی دریغ متین جونممممممم
و نگاه های ...... طنین جونمممممم
با صدای رعد وبرق هر سه تایی به سمت پنجره برگشتین
از اونجا خاله ساجده ومتین جون اومدن خونمونو شما دوتا وروجک تا پاسی از شب بازی کردین
دیروز با کلی از مامانای نی نی سایتی و نی نی وبلاگی قرار داشتیم که تو پست بعدی عکساشو میزارم
و امروز روز پدر هست و من این روز رو به همه پدرهای دنیا تبریک میگم
علی جونم روزت مبارک