باران جونمباران جونم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 19 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

باران دختر پاییزی من‍ـــــــ

این روزای ما...

1392/1/4 14:41
نویسنده : مامی نرگس
1,084 بازدید
اشتراک گذاری

عروسکم مشغول لباس اتو کردنه

این تلفنو بابایی برات عیدی خریده

عروسک مامان

دوست نداشتم اولین پست سال 92 رو با مریضی شما شروع کنم ولی چه کنم که عروسکم چند روزی که مریض شده و تب میکنه و من که همیشه عاشق عید بودم حالا یه جورایی بیزار شدم

فرشته مامان

اول فروردین بزرگترین شوک زندگیم رو به من دادی ولی من از این روز به خوبی یاد میکنم چون خدای مهربون یه بار دیگه عسلمو به من داد

پنچ شنبه عصری رفتیم مهمونی و برگشتنی تو راه شما لالا کردی و بابایی ما رو گذاشت خونه و خودش رفت مغازه

خدا خواست ومن شما رو تخت نذاشتم و تو حال کنار خودم خوابوندمت

نیم ساعتی گذاشته بود ومنم کنارت مشغول تماشایtv بودم که دیدم شما تو خواب نشستی  اولش فکر کردم چون پستونکت از دهنت افتاده داری دنبالش میگردی آخه معمولا این کارو میکنی

اومدم که پستونک دهنت بزارم دیدم رنگت کبود  شده ونمیتونی نفس بکشی سریع پشت رو کردم و به پشتت میزدم ولی انگاری که یه چیزی تو گلوت گیر کرده باشه نمیتونستی نفس بکشی آب اوردم ولی اصلا نمیتونستی بخوری از شدت ترس داشتم سکته میکردم

یکمی نفست میامد و دوباره همون حالت میشدی بعد از چند لحظه دیدم رنگت خیلی بیشتر کبود شده و دور لبت هم سفید شده بود  فقط یه جوری شماره مغازه رو گرفتم و با گریه به بابایی گفتم باران نمی تونه نفس بکشه

بابایی گفت سریع به اورژانس زنگ بزن و منم انقدر دستم می لرزید که نمیتونستم 115 رو بگیرم

خلاصه وقتی اورژانس رو گرفتم خانومه گفت فقط بچه رو سروته کن  و دوتا ضربه محکم به باسنش بزن منم همین کارو کردم و تو نفست برگشت و شروع کردی گریه کردن و من دوباره زنده شدم

بیچاره بابایی اومد خونه و بردیمت بیمارستان آتیه

و گفتن سرما خوردی و ویروس تو تنته

دو روز هم هست که همش تب میکنی  و وقتی استامینوفن میخوری بعد از دوساعت که تبت میاد پایین سرحال میشی و شروع میکنی رقصیدن و دوباره که تب میکنی بیحال میشی

 

 

عروسک بی حال من

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (34)

لیلا مامان پرنیا
4 فروردین 92 14:54
سلام نرگس جون یال نو مبارکبابت باران خیلی ناراحت شدمامیدوارم الان خوبه خوب شده باشه از طرف من ببوسشباران جونم تلفنت مبارکه به خاله هم زنگ میزنی


مرسی لیلا جونم شماره پرنیا رو بده دخترم باهاش حرف بزنه دیگه!!!!
من کوچولو
4 فروردین 92 17:14
عزیزززززم قوربونش برم ایشالا زودی خوب شه دقیقا درک میکنم چه جوری بود یه بار پسر خالمم همین شده بود دیگه مردیم و زنده شدیم


خدا نکنه
اره واقعا سخت بود
مامان آروین (مریم)
4 فروردین 92 17:23
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند .....
همه چیز عالی و قشنگ .......
آرزو دارم هر روز زندگیتون بهاری و دلهاتون هم مثل روز نوروز شاد باشه .....



مریم جونم سال خوبی داشته باشین
آناهیتا مامانیه آرمیتا
4 فروردین 92 18:21
وای مردم وزنده شدم تاخوندم نرگس جون همش بغض کردم خیلی خیلی ترسناک بوده اون لحظه عزیزم چی کشیدی خوبه تونستی زنگ بزنی .. خداروشکرکه باران جونمون خوب شد چقدرنازمیرقصی عسلم ایشالا زودخوب بشی و همش درحال نانای باشی وبی حال نبینمت خاله


مرسی آنا جون بابت همدردی واقعا مردم و زنده شدم
هیراد و عمه لیلاش
4 فروردین 92 20:03
بمیرم برات نرگس جون ، خدارو شکر به خیر گذشت
باران گلم سال نو مبارکت باشه خاله جون
اولش که برای شما و مامانی یه کم سخت شروع شد ولی خدارو شکر سلامتی عزیزم، به این امید که بقیه سالو سلامت و شاد کنار مامانی و بابایی به خوشی بگذرونی


خدا نکنه لیلا جونم
امیدوارم سال جدید سال خوبی براتون باشه و حسابی خوش باشین
هیراد گلمو ببوس
مامان ساجده
5 فروردین 92 0:18
فداي اون رقصيدنت عروسك
نرگس جون ممكنه ميخواد دندون در بياره چون وقتشه احتمالا بيحاليش و سرماخوردگيشم براي دندونش باشه چون الان وقت دندوناي نيش و آسيابه
انشاالله كه هيچ وقت بيحال نبينمت خاله جون


خدا نکنه ساجده جونم
منم همین فکرو میکنم خدا کنه زودتر در بیاد تا راحت بشه
آناهیتا مامانیه آرمیتا
5 فروردین 92 3:17
خصوصی داری گلم


مرسی گلم
الهام
5 فروردین 92 16:38
گا من سال نو مبارک
الهی بمیرم میفهمم چی کشیدی...خدا هیچ وقت هیچ بچه ای و مریض نکنه...آمین
باران جونم دوستت دارم مواظب خودت باش اینقدر مامان نرگسی و اذیت نکن آب سد گوشت های تنش ایقدر نگران بود



خدا نکنه الهام جونی
ما هم دوستت داریم
عطیه
5 فروردین 92 17:39
امیدوارم زود زود خوب شی عزیزم


مرسی گلم
مامان درسا
6 فروردین 92 1:09
ای جان عزیزم خیلی ناراحت شدم.الهی زود خوب شی.


مرسی زینب جون ایشالا درسا جونم همیشه سالم و سلامت باشه
محبوبه مامان الینا
7 فروردین 92 7:34
واقعا خدا رحم کردهانشاله زودتر خوب شی عزیزم


اره عزیزم
ممنون محبوبه جونم
خاله هستي
7 فروردین 92 11:05
سلام سال نو مبارك مامي نرگس خيلي ناراحت شدم بابت باران واقعا لحظه اي كه ميخوندم شوك وارد ميشد واقعا خدا بخير گذشته ميبوسمش انشاا... هيچ وقت اينطوري نشه و سالم و سرحال باشه ميبوسمش.

مرسی گلم ممنونم که نظر میزاری امیدوارم سال جدید سال خوبی براتون باشه
مامان ثمر
7 فروردین 92 17:18
عیدتون مبارک
وایییییییییییییییی خداییییییییییییی من اصلا شکه
شدم چقدر خدا رحم کرده که کنارش بودیییییییی

چقدر سخته چه استرسی داشتی خداروشکر الان بهتره خالهههه جون نبینم دیگه اتفاقی برات بیفته انشالله که زود زود خوب بشیییییی عزیز دلم


عید شما هم مبارک
اره واقعا خدا رحم کرد
مامان سارا
7 فروردین 92 17:33
سلام عزیزم سال نو مبارک انشالا در کنار باران گل سال خوبی را داشته باشید
عزیزم خیلی مراقب باش

مرسی عزیزم سال نو شما هم مبارک
چشم حتما
مامان سارا
8 فروردین 92 12:33
نرگس جون من با خوندن این پست قلبم اومد تو دهنم ...
خدا رو شکر که حال عروس ِ عروسکم خوبه
خیلی مراقبش باش
قربون اون خندیدنش بشم


اره خاله جون پس افتخار عروس شدن رو به من دادید


مامان سارا
8 فروردین 92 12:35
عید اگه تهران هستید و مسافرت نمی رید یه برنامه بریزیم همدیگرو ببینیم


عزیزم عاشقتممممممممممم
عرفان خان
8 فروردین 92 15:11
سلام دوست جونم ...سال نو مبارک... با آرزوی سالی خوب و خوش برای تو در کنار خانواده خوب و مهربونت ...
خاله نگران نباش منم دارم دندون آسیاب در میارم مامانم رو خیلی اذیت کردم ... کمی صبور باشید دیگه ... قربانت عرفان


مرسی عزیزم اره منم امیدوارم
کودک سیتی
9 فروردین 92 7:14
سلام بر شما مادر عزیز ضمن تبریک سال نو از شما دعوت می کنیم از وب سایت اختصاصی کودکان با نام " کودک سیتی" دیدن کنید و از صدها مطلب جالب و آموزنده ، برای کوچولوی نازنین تان استفاده کنید. منتظر شما و نظرات سازنده تان هستیم http://www.koodakcity.com/ با تشکر
یاسمین
9 فروردین 92 11:22
سلام خانومی،اولین باریه که وبتونو دیدم.وقتی از مریضی و بی حالی باران جون نوشتی،نمی دونی چه حال بدی بهم دست داد.
ایشاله که بلا به دورِ و گل دخملت هر چه زودتر حالش خوب بشه و مامان مهربونش از نگرانی در بیاد.مواظبش باش
ایشاله سال خوبی داشته باشید


ممنون دوست خوبم خوشحالم که به وبمون اومدی بازم بیا خوشحال میشم
مریم (مامان آرینا)
9 فروردین 92 15:30
وای که مردم وزنده شدم باور کن بی حس شده بودم،خدارو شکر که عسل خانوم حالش خوبه مواظب خودتون باشید


آخه مرسی دوست خوبم منم چند وقت پیش که شما خونه دوستتون بودین و ارینا جونم سیب خورده بود
وقتی میخوندم حس همین روز شما رو داشتم
مریم (مامان آرینا)
9 فروردین 92 15:30
عزیزم عیدتون مبارررررررک سالی سرشار از شادی و سلامتی براتون آرزودارم


مرسی مریم جونم همچنین برای شما
بهاره مامان ونداد
9 فروردین 92 17:44
برو خصوصی عزیزم
مامان امیر علی پسر اژدها سوار
10 فروردین 92 10:36
الهی بمیرم خدارو صدهزار مرتبه شکر چیزیت نشد عسل خاله خدایاااااااااااااااااااااا شکرت مامانی اشکم در اومد وقتی این پست رو خوندم توروخدا منو در جریان بزارین


خدا نکنه قربونت برم
خدا روشکر الان خوبه
یک دوست
10 فروردین 92 14:02
هرچیزی و که بیشتر از همه میخوای 3بار تکرارکن ،بعد نوشته زیر و بخون : بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم آمین این پیام رو به 9 نفر بفرست ، آرزوت برآورده میشه ، باور نمیکردم ولی ولی واقعا برآورده میشه پاک کنی یا نفرستی ..... ممکنه آرزوت برآورده نشه الان ساعت و نگاه کن ، دقیقا 9 دقیقه بعد یه اتفاقی میافته که خوشحالت میکنه
مهسا(مامان هستی)
10 فروردین 92 19:18
واااااااااااااااااااااای الهی قربونت برم خدا رو شکر به خیر گذشت وااااای خیلیییی بده

ایییی جانم قربونِ این عکسِ آخریت که چقدر مظلوم شدی ایشالااااااااااا زودی خوب بشی و سر حال بشی و شیطونی کنی

مرسی مهسا جونم
مهسا(مامان هستی)
10 فروردین 92 19:19
نرگس جون وبلاگ آرمیتا چی شده چرا میگه مسدود است ؟؟!!!!!


منم نمیدونم مهسا جون امروز با موبایل اناهیتا جون تماس گرفتم ولی خاموش بود فکر کنم مسافرت باشن
مامانی درسا
11 فروردین 92 3:56
عزیزم باران و مامان نرگس
خداوندا دوستانی دارم که در اعماق قلبم جاى دارند؛ آنان شایسته محبتند و یادشان مایه ى آرامش جان، در این ایام آغازین سال جدید عزت و غرور شان التیام و اعتلا و سلامت و شاد بدارشان.
سال نو مبارک


مرسی عزیزم بابت این همه نوشته های قشنگت
سال نو شما هم میارک
صفورا مامان آوا
11 فروردین 92 10:26
سلام عزیزم سال نو مباااااااااارک امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشید
ووووووووووی وقتی داشتم این پستتو م خوندم خییییییییلی حالم بد شد خودمو میذاشتم جات تمام بدنم یخ می کرد بازم خوب تونستی مدیریت کنی اوضاع رو باورم نمیشه کسی از سرماخوردگی اونجووری بشه خوب شد زودی زنگ زدی اورژانس
امیدوارم گل دخترتی همیییییییییشه سالم و سرحال باشه من فداااااااااای اون قردادن با پستونکش بشم


سلام عزیزم منم امیدوارم سال جدید سال خوبی براتون باشه
باور کن خیلی خودمو گم کرده بودم و تو اون لحظه به قدری دستم میلرزید که نمیتونستم اورژانس بگیرم و با هزار بدبختی گرفتم و اینبار گریه امونم بریده بودولی خدا خیلی کمکم کرد
مهسا(مامان هستی)
11 فروردین 92 20:28
ایییی بابا هر وقت خبری ازشون شد تو مبلاگم بهم خبر میدی عزیزم ممنون


چشم عزیزم
فرناز مامان ایلیا
12 فروردین 92 2:36
عیدتون مبارک باشه.

خیلی ناراحت شدم واست عزیزم خیلی ترسیدی...
انشالله هیچ وقت پیش نیاد این چیزا...


مرسی عزیزم سال نو بر شما هم مبارک
مامان کورش
12 فروردین 92 11:19
سلام عزیزم
سال نو مبارک.
باران جونی اول سالی مامانو سکته دادی.
امیدوارم حال باران خوب شده باشه و امسال سال سلامتی برای باران و مامان و باباش باشه.


ممنونم همچنین برای شما
مهسا مامان کیارش
13 فروردین 92 19:56
الهی بگردمت اینجوری نبینیمت. امیدوارم هرچی زودتر خوب شی کوچولوی دوست داشتنی


خدا نکنه عزیزم
خداروشکر الان خوبه
مامان الینا
15 فروردین 92 13:51
ای جانم ؛چقدر معصوم و طفلکی شدی خاله .امیدوارم هیچ وقت مریض نشی عزیزم


مرسی خاله جونم امیدوارم این نینی خوشگل شما هم که تو راهه همیشه سلامت باشه
نازنین
17 فروردین 92 12:19
الهی
وقتی خوندم اشک تو چشام جمع شد چقدر حس بدیه
خدا همیشه حفظش کنه منم یه خواهر زاده دارم مثل باران جان نازه عشق منه
مامان جونیه باران من به دخمل نازت رای دادم
بهم سر بزن بازم عزیزم
به دل نوشته های دختر مردادی خوشحال میشم


چشم عزیزم حتما میلم فقط میشه یک بار ادرس وبت رو برام بزاری ممنونم