خواب
باران عسلم
دیروز مشغول تمیز کردن خونه بودم وشما هم با روروک بازی میکردی
من ظرف میشستم وهر بار میگفتم باران و برمیگشتی میگفتی دالیییییییییییییییییییی
آخرین بار هرچقدر گفتم باران باران دیدم صدایی نمیدی هول اومدم بیرون واین صحنه رو دیدم
قربونت برم که اینقدر خوشگل و آروم میخوابی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی