تبریک بابایی
تبریک پدرانه!!!
سیام بابایی!تبلدت مبایک!دس دسی!نا نای نای!بوس بوس!دوشت دالم اینگده!پارسال امروز!!!وقتی اولین بار با هم چشم تو چشم شدیم!!بدجوری گشنت بود (مدارکش هم موجوده).البته کلی هم شاکی بودی که از یه جای گرم و نرم آوردیم لای کلی آدم که همش نگات می کنن.اینجا نمی خوام خاطره بازی کنم.ولی ذکر اولین برخوردمون لازم بود.بابایی از روز و ثانیه ای که تو اومدی زندگیمون دگرگون!! شده (فکر بد نکن منظورم مثبته)تا همین الان که زیر پام بیسکویت خرد کردی و کاغذامو جویدی و کمدم رو به هم زدی!!ولی برکت من انقدر دوستت دارم که حتی اگه بدتر از اینم کنی (که شک ندارم می کنی)بازم صبح ها آنقدر رفتنم رو طول بدم که یا بیدار شی یا شیر بخوای و روزها ثانیه شماری کنم که بیام خونه شیرینکاری جدیدت رو بینم یا عین دیوونه ها واسه خودم تو خیابون بخندم از فکر کردن بهت.نمی دونم خدای مهربون توی وجودم چی دیده که توی فرشته کوچولو رو بهمون داده.امیدوارم که لیاقتش رو داشته باشیم.عروسکم اولین سالگرد تولدت رو که مصادف شده با سی و سومین سال تولد من به هر سه تامون تبریک میگم.ایشالله هر سال قشنگ تر بامزه تر تپل تر سرتق تر و تخس تر بشی.آمین یا رب العالمین.